ران پال، نماینده و کاندیدای ریاستجمهوری آمریکا:
تحریمها علیه ایران امنیت ملی آمریکا را به خطر میاندازد
کاندیدای ریاستجمهوری آمریکا ضمن مخالفت با تحریمهای آمریکا علیه ایران، دیپلماسی آمریکا را مداخلهگرانه و مقابلهای دانسته و خصومت این کشور با ایران را بر پایه اتهامات ساختگی و غیرواقعی ارزیابی میکند.
ران پال، نماینده کنگره آمریکا و نیز کاندیدای ریاستجمهوری سال 2012 آمریکا، در اظهار نظری در وبگاه شخصیاش، به مخالفت با تحریمهای آمریکا علیه ایران و تلاش مقامات این کشور برای برپایی جنگ با ایران پرداخت. وی اعلام کرد
که تحریمها نمیتوانند کارساز باشند و تنها باعث تحلیل اقتصاد آمریکا و به خطر انداختن امنیت ملی این کشور میشوند. پال همچنین از مردم و مقامات آمریکا خواسته است تا به مخالفت با قانون کاهش تهدید ایران که به تصویب کنگره آمریکا رسیده است بپردازند.
متن کامل اظهارات وی به شرح زیر میباشد:
مایلم تا بدین وسیله نگرانی خود از «قانون 2011 کاهش تهدید ایران» و نیز مخالفت خود با به رای گذاشتن آن را اعلام کنم. لازم است تا در مورد یک مسئله بحرانی شفافسازی کنیم: تحریمهای علیه ایران که به موجب این قانون به اجرا در آمده است، گامهای قطعی برای حمله آمریکا به ایران به حساب میآیند. آنها همچنین، در صورت اجرا، به شدت تجارت جهانی را آشفته ساخته و اقتصاد آمریکا را تحلیل میبرند، که در نتیجه آن، امنیت ملی ما آسیب میبیند.
متعجب و حیرانم از اینکه کمیته این قانونِ خصمانه را آنقدر دوحزبی و بدون مناقشه میداند که حتی درخواست ثبت آرا نیز در مورد آن نشده است.
ممکن است برخی بگویند که ما برای اجتناب از جنگ با ایران تحریمها را اتخاذ میکنیم، اما تاریخ اخیر به ما چیز دیگری را میآموزد. چند سال تحریمهای عراق به اجرا در آمد، در حالی که به ما گفته میشد آنها برای اجتناب از جنگ لازم میباشند؟ هزاران عراقی بیگناه به خاطر تحریمهای آمریکا رنج کشیده و جان خود را از دست دادند، ولی با این حال آمریکا دست به تهاجم زده و این کشور را ویران ساخت. آیا اکنون با هزینه کردن بیش از یک تریلیون دلار برای تخریب و سپس بازسازی این کشور، از امنیت بیشتری برخورداریم؟
این تحریمهای جدید علیه ایران، به شدت کشورهایی را که به دنبال تجارت با ایران هستند را هدف قرار میدهد. به موجب این قانون، شرکتهای خارجی یا واحدهای فرعی خارجی شرکتهای آمریکایی در صورت عدم رعایت قانون منع تجارت آمریکا با ایران، شدیداً تنبیه خواهند شد. قانونی که حدود 15 سال پیش در سال 1996 برای تحریم ایران به اجرا در آمد، نتوانسته است ایران را به زانو در آورد، و اکنون سیاست خارجی آمریکا بر این شده است تا کشورها و شرکتهای خارجی را تهدید کند.
در طی افزایش قیمتها، یکی از همکاران من اظهار کرد که اگر مرسدس بنز قصد فروش کامیونهای خود به ایران را دارد، نباید به این شرکت اجازه تجارت در آمریکا داده شود. آیا کسی اعتقاد دارد که این نظر درست است؟ نمیدانم آمریکاییهایی که در شرکت مرسدس بنز واقع در شهر توسکایوسکای ایالت آلاباما کار میکنند، چه حسی در مورد منع فعالیت مرسدس بنز در ایالات متحده خواهند داشت. یا اینکه میتوان از 7600 آمریکایی که در کارخانه بیامو در اسپارتانبرگ مشغول بکارند بپرسیم که چه حسی پیدا خواهند کرد. آیا باید حق مشتریان آمریکایی برای خرید این محصولات را از آنها بگیریم؟ آیا ایالات متحده حاضر است چنین اقدام خصمانه و متعصبانهای را علیه همپیمان ناتوی خود آلمان، اتخاذ کند؟
همچنین، اجرای تحریمهای موجود در این قانون تأثیر به سزایی بر روی روابط تجاری و دیپلماتیک آمریکا با روسیه و چین ــ که هر دو روابط تجاری با ایران دارند ــ خواهد گذاشت. این قانون سبب تحمیل تحریمهای شدیدی بر این کشورها خواهد شد و ورود رهبران تجاری خارجی ــ و همسران و فرزندانشان ــ به آمریکا را قدغن خواهد کرد. آیا ما قصد برپایی جنگی تجاری ــ یا بدتر از آن ــ را با روسیه و چین داریم؟
قانون کاهش تهدید ایران این اجازه را صادر میکند تا بیشک مقادیر زیادی از پول مالیاتدهندگان آمریکایی برای تضعیف دولت ایران و تحریک یک «انقلاب سبز» دیگر در آنجا بکار گرفته شود. ما علاوه بر حزبهای دیگر، دست به تاسیس و حمایت از فرقههای دیگر خواهیم زد، برای آنها مقادیر هنگفتی پول ارسال خواهیم کرد، و تلاش خواهیم کرد تا هر نوع مشکل انتخاباتی را برطرف سازیم تا کاندیداتورهای مورد نظر ما برنده شوند. با توجه به پیامدهای آشفته عملیاتهای «ترویج دموکراسی» ما در جاهایی مانند مصر، عراق، و لیبی، که ظاهراً نیروهای رادیکال در آنجا به اوج رسیدهاند، منصفانه است که نتیجهگیری کنیم که چنین اقداماتی در واقع امنیت ملی آمریکا را بیشتر تحلیل میبرد تا اینکه منجر به تقویت آن گردد.
تحریمها کارساز نخواهند بود. آنها پیشدرآمدی بر جنگ بوده و معمولاً نیز به جنگ منتهی میشوند. آنها اقتصاد و امنیت ملی ما را تحلیل میبرند. آنها منجر به رنجهای وحشتناک و غیرضروری در میان شهروندان کشورهای هدف شده و حتی به ندرت اسباب زحمتی برای رهبران آنها به وجود میآورد. باید دیپلماسی خارجی خود را از دیپلماسی مداخلهگرانه و مقابلهای به دیپلماسی تعاونی تغییر دهیم. این رقابت بر سر جنگ با ایران بیپروا و خطرناک است. همانند جنگ عراق، بحث در مورد خصومت بیشتر و جنگ با ایران بر پایه اتهامات ساختگی و غیرواقعی است. لازم است تا از کارهای خود عبرت گرفته و با این قانون و فشار برای جنگ مخالفت ورزیم
منبع:مشرق